اسلام 500 ساله ()


آیا صدر اسلام 1400 سال پیش است یا 500 سال پیش؟
(  مقاله اسلام 500 ساله )
جعفر عربکری
06 / 11 / 92


محتوای این مقاله

مقدمه
مجموعه سوالات ما
1- شبهه اول وارد بر نظریه اسلام 500 ساله
2- شبهه دوم وارد بر نظریه اسلام 500 ساله 

 3- شبهه سوم وارد بر نظریه اسلام 500 ساله
مثال ملموس
شواهد اسلام 500 ساله
دلایل احتمالی مورخان جاعل
پاورقی ها  
 
مقدمه
سالها کلنجار رفتن با شماره های تاریخ و توجه به حوادثی که این شماره ها در دل خود نهفته دارند و یک نیم نگاهی به وضعیت تمرکز تمدن بشری در جغرافیای تاریخ درون کتابها، ذهن فعال هر کنجکاوی را به شک وا می دارد که اگر اسلام در حدود 1400 سال پیش ظهور کرده است چگونه است که رکود و خاموشی طاقت فرسایی را در حوزه های به ظاهر متأثر از اسلام شاهدیم و علیرغم توصیه های اسلام به اهمیت علم و دانش و اخلاق، هیچ تحول قابل ذکری پیرامون این عوامل فرهنگی و علمی و تمدنی در جهان آن روزگار نمی بینیم؟
اما همواره به دلیل ناهماهنگی درونی و بیرونی در چیدمان حوادث و تحولات تاریخی مضبوط مربوط به 1400 سال اخیر، این اتفاقات که به زحمت دروغ ها و افسانه ها بطور لرزانی چیده شده اند، پیوسته از روی خط مستقیم و گویای تاریخ، لیز خورده و به ریش بشریت پوزخند می زنند.
مجموعه سوالات ما
سوال 1
چرا تمام آثار رشد و شکوفایی و جهان تکانی ظهور اسلام و همچنین درگیری های منقول فیمابین مسلمین و دشمنانش، با یک تاخیر فاز حدود 900 تا 1000 ساله بعد از آن آغاز انقلابی صدر اسلام اتفاق می افتند یعنی تازه در سال 1500 میلادی، شاهد انقلاب جهانی هستیم؟     
سوال 2
چرا هیچ اثری از یک انقلاب واقعی به جز تکرار بدون محتوای کلمه انقلاب و افسانه های بچگانه متناقض از صدر اسلام 1400 سال پیش نمی بینیم؟ نه جهش علمی، نه اختراع، نه اکتشاف، نه پیشرفت های پزشکی و بهداشتی، نه بر چیده شدن برده داری و نه اراده ای برای حفظ سایر شئونات انسان به عنوان عبدالله و تابع مقررات اسلام.    
سوال 3  
اگر این تاخیر فاز 900 یا 1000 ساله مکتوب در کتابهای تاریخ را تا جهش تمدن در 500 سال پیش بپذیریم، بدین معناست که اسلام بدون کمترین تاثیری بر بشر، پا به پای او 900 سال خنثی مانده است، پس در اینصورت، چطور شده است که به جای فراموشی از اذهان بشری، ناگهان مانند غول چراغ جادو، بعد از سال 1500 میلادی، سر باز کرده و منشأ تغییرات اساسی مدنی در طرز تفکر علمی و اجتماعی و فرهنگی و بطور کلی انقلاب در تمدن جهان می گردد؟     
سوال 4
اگر حکمت خدای سبحان بر این بوده که اسلام 1400 سال پیش ظهور پیدا کند ولی بیش از 900 سال آتش زیر خاکستر بماند، این چه حکمتی از جانب خدای سبحان بوده و عقلا چه لزومی داشته است که 900سال پیش از آن ظهور نماید؟     
 
با تمام این تفاصیل وقتی به کتابهای تاریخ، نظری می افکنیم ملاحظه می کنیم که عمده کتابهای تاریخی و غیر تاریخی، موجود و غیر موجود، از زیر دست و با تدابیر و مهر تأیید یهودیان تولید شده است در حالی که دشمنی بین ایشان و مسلمین، بارزترین نقل تاریخ مشترک اسلام و جهود می باشد.
 
1- شبهه اول وارد بر نظریه اسلام 500 ساله
روشنفکر امروزی در مواجهه با چنین سؤالاتی، خیلی راحت و بلافاصله و چشم بسته، جمله بندی کلیشه ای خود را صادر می کند که " اگر نوشته ها مشکوک هستند پس دستگاههای قدمت سنج را چه می گویید آیا آن را نیز نفی می کنید؟! "
جواب
این نبوغ آنی دوستان مانند ادله خرافی پیرمردان و پیرزنان بادیه های دور افتاده از فرهنگ و علوم و پیشرفت دنیا می ماند که وقتی کسوف رخ می دهد یک سینی مسی را برداشته و فریاد زنان بر آن می کوبند تا خورشید به ناچار برگردد(!) و با شنیدن علل علمی این رویداد، می گویند مگر منکر خدا هستی و شب و روز دروغ است؟!
ملاحظه می کنید پاسخ منفی است ولی علت رفع کسوف ضربات بر سینی مسی نیست.
ما می گوییم چه ارتباطی وجود دارد بین اینکه قدمت سنجی واقعیت است با اینکه شمارگان تاریخ جابجا شده است؟
مگر نه این است که در هر کجای دنیا که بخواهیم قدمت هر جسم باستانی را تعیین نمائیم باید طبق قواعد و جدول بندی و فرمولها و بطور کلی بر طبق لیسانسی اقدام کرد که دانشگاههای مرکز و مرجع و نیز اندیشمندان خاصی که همگی خدمه سیستم یهودی هستند آنها را تدوین کرده اند و بالاجبار از تکنولوژی و دستگاههای ساخت دست آنها باید بهره برد و مگر نه اینکه در غیر اینصورت قدمت سنجیده شده اشیاء مذکور، غیر معتبر و غیر علمی و فاقد کمترین اعتباری قلمداد خواهند شد؟
شاهد زنده این ادعا، اشیاء باصطلاح باستانی کهن ایران می باشد که از زمان و دوران ابتدائی حکومت پهلوی از ایران به منظور مطالعه و آزمایش و قدمت سنجی برده شده و هنوز هم برگردانده نشده اند تا همین امروز جمهوری اسلامی هم برای قدمت سنجی هر استوانه و تکه کوزه سفالی و سنجاق سر و یا چشم پروتز و تکه استخوان سوخته و ... آنها را به دانشگاههای امریکا و آلمان و انگلیس می فرستد بگذریم که در این مجوز و پذیرش گرفتن افتخارآمیز از موسسه های مذکور نیز همیشه دولت مردان ما به قدری ذوق زده می شوند که حتی ضمانت های بازپس گیری آن اشیاء را هم دریافت نمی کنند و با دریافت تنها یک خبر از قدمت و تاریخ شکل گیری آنها که ممکن است از یک جمله تا چند صفحه باشد کلاه خود را به هوا پرتاب می کنند تازه اگر هم به فکر مسوولان اندیشمند ما برسد و ضمانت نامه های بازپس گیری محکمی هم گرفته باشند و پس از 50 سال بخواهند آن را پس بگیرند بدل و قلابی اش را تحویل می گیرند و افتخار می کنند که بدل بودن یا نبودن مهم نیست مهم این است که آنچه رفته اصل بوده است که همینش افتخار است(!)
سوال
اما، حالا چه کسی باید تشخیص دهد که این عتیقه، اصلی یا بدل است؟
جواب
باز هم همان مرجع
 
2- شبهه دوم وارد بر نظریه اسلام 500 ساله
این اشکال نیز پیش می آید که چگونه است که ارقام و شماره تاریخ های مندرج در کتب و منابع فعلی پیرامون ظهور اسلام و صحت قدمت سنجی های آثار باستانی و ... را مشکوک می دانیم ولی از طرف دیگر این مساله را در مورد شماره ظهور عثمانی و رنسانس و استعمار و ... معتبر می شماری؟
جواب
ما حتی برای اینها نیز چندان اعتباری قائل نیستیم بلکه به نسبت انباشت و تجمع داده های تاریخی که در این برهه زمانی(400 تا 500 سال پیش) متصور و قابل محاسبه و موجود است و دقیق تر از آن، با حرکت معکوس(به عقب) در تاریخ، با در دست داشتن و معیار قرار دادن ضریب رشد دانش و تکنولوژی و تمدن و حتی جمعیت، به نقطه ای می رسیم که نهایتا 500 سال قبل تر از زمان حاضراست
جالب اینکه این حرکت با دنده عقب در زمان با معیار نرخ رشد، را می توان در مورد جمعیت انسانها، جانوران، درختان، حجم علم، شهر نشینی، قوانین مدنی، ... نیز انجام داده و به مبدأ زمانی حداکثر 800 سال پیش رسید یعنی به سال صفر! اکنون دیگر روشن است که ابتدا به ساکن و فی البداهه و تصادفی انگاشتن رشد این داده های تحول بشری از سال 1500 میلادی(زمان آغاز صفویه) به بعد، بسیار ساده لوحانه است مگر اینکه قبول کنیم این زمان، زمان نزول قرآن و بعثت پیامبر اسلام(ص) بوده است.
از طرفی حوادث صدر اسلام را آنچنان تر و تازه نگاشته اند که گویا مورخین، همین دیروز دست به قلم شده اند.
تصور حفظ این اتفاقات در سینه مردم پراکنده و گرفتار که هنوز ابزار نوشتن را اختراع نکرده بوده اند در حد غیر ممکن است مردمی که هنوز باید به انتظار انقلابی درعصر رنسانس بنشینند و ابزار نوشتن اختراع شود تا تاریخ را ثبت و ضبط نمایند(پاورقی1)
 
3- شبهه سوم وارد بر نظریه اسلام 500 ساله
از کجا معلوم که تحولات مذکور در 500 سال پیش، دقیقا بر اثر ظهور اسلام رخ داده نه اتفاق دیگری؟
جواب
تمام اسلام بر مبنای کتاب خدا(قرآن) بنا نهاده شده است، و محتوای قرآن، دعوت به طرز تلقی ها و تغییر دیدگاه و اصلاح امور و تحقیق و تحقق و کندوکاو در جهان و در یک کلام انقلاب در دلها و دیده هاست و مبارزه طلبی قرآن از کل مخلوقات، برای ارائه حتی آیه ای مانند قرآن، مشخص است که مردم جهان را به تکاپو وا می دارد.
کدهای علمی و خبری مسلم و شگفت انگیزی که قرآن به بشر ارائه می کند تطبیق هرچه بیشتر زمان نزول را با دوره صفوی- عثمانی بارزتر می کند(پاورقی2)
برای روشن شدن بازی مورخین با شماره های تاریخ، مثالی ملموس ذکر می کنم:
برخی از اساتید دانشگاهها و نیز بعضی معلمان، قاعده ای را در نمره دهی نرم مرجع، به کار می برند با عنوان نموداری کردن نمرات.
در این شیوه، مثلا اگر همه شاگردان در امتحان مهمی، نمرات خیلی پایین(مشکوک به سختی امتحان) یا نمرات خیلی بالا(مشکوک به تقلب یا بسیار ساده بودن سوالات امتحان) بگیرند استاد مربوطه جهت حفظ برخی شئونات، به همه شاگردان، مثلا 8 نمره اضافه می کند یا در مورد دوم از نمرات همه شاگردان، مثلا 5 نمره ای کسر می نماید تا نمراتی نسبتا متوسط و متعادل به دست بیایند و به نوعی دهان مسوولین بالادستی بسته شود.
فرضا اگر همه نمرات زیر 10 باشند به همه شاگردان نفری 5 نمره اضافه و یا تمام نمرات را یک و نیم برابر می کنند.
به نظر می رسد با توجه به شواهد و قرائن موجود، تاریخ اسلام نیز به نوعی روی نمودار رفته است یعنی به جای اینکه گفته شود مبعث رسول اسلام(ص) و آغاز نزول قرآن کریم، 500 سال پیش بوده است در تاریخ نگاری که دانشی جدید(پاورقی3) و آن نیز اتفاقا دارای عمری500 ساله می باشد، طوری تاریخ و شماره زده اند که آیندگان احساس کنند صدر اسلام 1400 سال پیش بوده است.
این عمل شنیع، دم خروسهای فراوانی دارد کتاب های نونوشته و جدیدالتألیف هایی چون تاریخ هرودوت، الفهرست ابن ندیم(پاورقی4)، تاریخ یعقوبی، تاریخ طبری، تاریخ بیهقی، شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان و دیوان سعدی، دیوان حافظ(پاورقی5)، تاریخ تمدن ویل دورانت، و سایز بچگانه اش «خاطرات همفر» و ... مطالبی دارند که خود را رسوا می کنند.
 
شواهد اسلام 500 ساله
اکنون برخی از شواهد و قرائنی که نشان می دهد اسلام، دینی نوظهور با قدمتی حداکثر 500 و نهایتا 600 ساله است و منشأ اصلی حوادث و تحولات منصوب به دوره صفوی- عثمانی بوده است به شرح زیر ارائه می گردد :  
شاهد (1)   
   تحولات موسوم به رنسانس در اروپا و آغاز دوران جدید- که در واقع متأثر از تحولاتی است که قرآن توصیه می کند  
شاهد (2)    
  پایان جنگهای وحشیانه موسوم به جنگهای صلیبی- که با تعلیمات اسلام در جهت اصلاح بین مردم همساز است  
شاهد (3)   
   همزمانی دوران امپراتوری عثمانی با تاریخ فوق الذکر- سیستم مدنی متکی بر اسلام که ظاهرا تمام دنیای شناخته شده را در نوردید   
شاهد (4)
   همزمانی انشقاق اسلام به دو شعبه بزرگ و متعارض شیعه و سنی- که تا قبل از تاریخ ظهور صفویه در ایران و عثمانی در ترکیه، چنین اختلافی را نمی یابیم(پاورقی6)   
شاهد (5)
   اتحاد تمام اروپا و یهودیان و مسیحیان بر علیه جهان اسلام- که پیش از این سابقه نداشته است که اگر اسلام پیش از این ظهور کرده بود باید واکنش ها و جبهه گیریها نیز زودتر از اینها بروز می کرد   
شاهد (6)
   خبر شکست روم در نزدیکی سرزمین مسلمین، و اینکه به زودی پیروز خواهند شد- و هم زمانی آن با جنگهای عثمانی با رومیان(پاورقی7)   
شاهد (7)
   همزمانی کشف قاره ها و انتشار جمعیت متمرکز در نیمکره شمالی به سرزمین هایی جدید- که با وجود داشتن قدمت تاریخ و تمدن ولی اطلاعی از وجود همدیگر نداشتند   
شاهد (8)
  گسترش استعمار و چپاول، همزمان با کشف نقشه جهان- که وقتی ایده های رشد بشر توسط اسلام مطرح می شود اکتشاف سرزمینهای ناشناخته و نتیجتا سوء استفاده ای به فرم یغما نیز آغاز شده است(پاورقی8)    
شاهد (9)    
  گسترش ناگهانی اسلام به سرزمین های دوردست- این امر نشاندهنده ظهور اسلام در زمان خود است(پاورقی9)    
شاهد (10)
  آغاز مهاجرت و کوچ اروپائیان به نقاطی دور از دسترس مسلمین و سرزرمینهای جدید مانند امریکا و استرالیا(پاورقی10)    
شاهد (11)
   تحول و رشد ناگهانی و شگرف در تمام علوم به خصوص ریاضی و فیزیک و علوم انسانی- که اگر ظهور اسلام و توصیه به علم و تحقیق، عامل آن نباشد دلیل دیگری نیز نمی توان بر آن متصور شد(پاورقی11)   
شاهد (12)
   تحول در سبک زندگی و هنر(پاورقی12)    
شاهد (13)
   اختراع ابزار و ادوات جنگی مانند باروت و تفنگ و توپ  
شاهد (14)
    کشف ابزار فرهنگی مانند قلم و کاغذ و اختراع نوشتن بر روی پوست و کاغذ در حدود 400 سال قبل که منجر به حفظ داده های انبوه تاریخی از جمله متن قرآن می گردد(پاورقی13)   
شاهد  (15)
   قسم خداوند به عظمت حروف نوشتاری و قلم و آنچه که بصورت سطور در می آید(پاورقی14)- که اگر قرآن پیش از 500 سال قبل نازل شده بود چنین قسمی از طرف باریتعالی نمود واقعی نمی یافت زیرا هنوزقلم ناشناخته بود و خداوند منزه از انجام قسمی است که مقسوم آن ناشناس و مبهم باشد.   
شاهد  (16)
  معراج پیامبر اسلام(ص) از مسجدالحرام به سمت مسجدالاقصی و همچنین مساله تغییر قبله - برای مردمی که هنوز نقشه جغرافیائی را کشف نکرده و محیط پیرامون خود را نمی شناسد این فاصله بعید بین دو مسجد، قابل تعبیر و تصور نیست و بیان آن بدون شناخت از جعرافیا قابل درک نمی توانست باشد پس نزول قرآن پس از تدوین نقشه جغرافیا بوده است(پاورقی15)    
شاهد  (17)
  وقتی که هنوز نقشه و صور و قوانین فلکی مشخص و روشن نیست و مردم ستارگان را با شمع هایی ضیف در آسمان مقایسه می کنند و زمین را مرکز جهان می پندارند این مردم چگونه می توانند درکی درست از قسم خداوند به خورشید و ماه و ستارگان داشته باشند(پاورقی16)مگر اینکه زمان نزول قرآن پس از کشف حقیقت این اجرام بوده باشد(پاورقی17)   
شاهد  (18)
   وقتی که نقشه بخشی از جهان، تازه 500 سال پیش، نصفه و نیمه رسم شده است چگونه مسلمانان می توانسته اند از 1400 تا 500 سال پیش، راه خود را از میان راههای ناشناخته و دور دست به سمت کعبه برای فریضه حج بیابند؟(پاورقی18)    
شاهد  (19)
   آغاز مبارزه با برده داری در جهان به طور رسمی(پاورقی19)    
شاهد  (20)
   ضریب رشد جمعیت در جهان معاصر نشاندهنده این است که در هر 30 سال جمعیت جهان 2 برابر شده است وقتی با این متر به عقب بر می گردیم در حدود 600 سال پیش جمعیت جهان شناخته شده به 400 نفر می رسد و در حدود 1000 سال پیش حمعیت جهان صفر می گردد این یعنی در 1400 سال پیش جمعیتی در جهان مکشوف مسلمین نبوده که خداوند قرآن را برای آنان نازل بفرماید(پاورقی20).
 
دلایل احتمالی مورخان در اقدام به900 تا 1000 سال عقب تر بردن تاریخ نزول قرآن کریم
  a)   
القای کهنه و فرسوده و مندرس و بی فایده و فراموش شده و غیر قابل استفاده بودن اسلام و دستورات آن
 b)   
القای بی توجه بودن مردم به اسلام در طول بیش از 900 سال
 c)   
بی ارتباط نشان دادن جهش های همه جانبه در جهان دوره صفوی- عثمانی با ظهور اسلام   
 d)   
مغشوش و بی اعتبار کردن اسناد تاریخی و سر در گم نمودن محققین اسلامی و نهایتا به انحراف کشاندن اسلام    
 e)   
علی رقم دعوت اسلام به صلح و سعادت، درگیر و چالش زا و در ستیز دائمی نشان دادن اسلام با سلسله حکومتهای تخیلی که به مدت 900 سال یا بیشتر، به قوت قلم تاریخ نگاران یهودی به عرصه تاریخ معرفی شده اند.    
 f)    
و...
 
  پاورقی ها

 

      1-      بنابه مباحث قلم که آقای ناصر پورپیرار ارائه کرده اند.       

      2-      قرآن کریم: 3:134 – 16:36 – 27:69 – 29:20 – 30:42 – به علاوه آیاتی که در آنها قسم به مظاهر طبیعی و کیهانی خورده می شود بدون اینکه بشر کیهان را بشناسد بی معنی و بی اعتبار است مثلا طفلی که عظمت کیهان و یا قوانین جاذبه و نسبیت را نمی داند هرچه برایش از اهمیت و شوکت آنها بگوییم کمترین توجهی نکرده و درکی نمی کند. وقتی به شهرها و روستاها و سکونت گاه های بشر نگاه می کنیم حتی درختی که قدمتی نزدیک به 500 سال داشته باشد که نشاندهنده تمدن و تربیت شدن اجتماع انسانی باشد دیده نمی شود.
      3-      مصاحبه پورپیرار با نویسنده که در ویدئوهای آریا و ناریا ثبت است  
      4-      ناصر پورپیرار – پلی بر گذشته-اسلام      
      5-      مصاحبه پورپیرار با نویسنده که در ویدئوهای آریا و ناریا ثبت است   
      6-      ناصر پورپیرار –در تدارک هویت ملی- صفویه     
      7-      سوره روم- آیات 1 و 2      
      8-      ناصر پورپیرار- یادداشتهای ایران شناسی بدون ریا      
      9-      گسترش اسلام به اروپای غربی، اروپای شرقی و آسیای شرقی نیز از همین زمان آغاز شده است      
     10-   دلائل این امر را از یک طرف گسترش وسعت دید انسان به سبب علومی که مسلمین بنا نهادند و همچنین واهمه ای که پیروان ادیان دیگر از ترس استحاله دین خود در مواجهه با اسلام احساس می کردند لذا بی دلیل نیست که در راس تمام کاشفین قاره های امریکا و افریقا و استرالیا، کشیش ها و خاخام های کتاب به دست در پی تبلیغ دین خود و دادن غسل تعمید، حتی در کتابهای قصه نیز روایت شده اند.         11-   در تاریخ موجود و بسیار موهوم علم، علوم پایه ای مانند ریاضی و فیزیک و طب در حدود 2000 سال قبل اندکی کشف و ثبت شده اند مثلا قانون مرکزیت زمین و رابطه فیثاغورث و برخی از روابط طولی در هندسه، ولی تا نزدیک به 500 تا 400 سال پیش کمترین دانشی به آن اضافه نشده است، به یکباره منظومه شمسی شناخته و قانون جاذبه و قوانین فلکی کشف می شوند و روش شمارش هندی و عدد صفر و جبر و قوانین جدید ریاضی و این اواخر نیز هندسه نااقلیدسی اختراع می شود و طب و بهداشت رشد تصاعدی می نماید. آیات 5 تا 8 سوره طارق برای دانشمندانی که دست به تحقیق خلقت بشر شده اند اسراری را فاش می کند.
    12-   مردمی که حتی برای تشرف به دینی باید خود را در رودخانه غسل تعمید می دادند و بهترین مستراح شان همان رودی بود که آب آشامیدنی و آب شستشویشان بود با دستورات اسلام دارای حمام و شیوه الگوریتیمی شستشوی بدن می شوند برای ورود به خانه همدیگر قاعده قرآنی را مراعات می کنند و دارای نظام و برنامه زندگی می شوند. هنرهای خط نویسی و مجسمه سازی و نقاشی رشد می یابند.      
    13-   ناصر پورپیرار- یادداشتهای قلم       
    14-   سوره قلم-آیه 1       
    15-   سوره اسراء- آیه 1      
    16-   آیات ابتدائی سوره شمس - سوره یس آیه 38 – سوره نجم آیه 1   
    17-   شناخت منظومه شمسی توسط گالیله و نیوتن و کپلر در قرن 16    
    18-   قرآن کریم: 2:196 – 2:197 – 9:3 – 22:27         
    19-   جالب است که بعد از گسیل اروپائیان به قاره جدید امریکا، سرخ پوستان را تارومار کردند و برده های بسیاری را نیز به بیگاری بردند ولی چنین دیکته می کنند که قانون لغو برده داری را آنها اختراع کرده اند در حالی که به نظر می رسد اشاعه فرهنگ اسلامی حاکمان اتازونی را که از برده داران بودند مجبور به اعلام چنین بیانیه صوری کرده است و گرنه چرا در سرزمین های شرقی نه برده ای وجود داشته و نه قانون لغو برده داری؟       
    20-   این نیز از مباحث ابداعی ناصر پورپیرار می باشد که در ویدئوی مصاحبه اینجانب با ایشان تحت نام aria & naria2 که در حاشیه این وبلاگ هم موجود است به طور مفصل بحث شده است. البته باید جمعیت اولیه امریکای قبل از اکتشاف، شرق دور و نیز اقیانوسیه را از این محاسبات حذف کنیم که در آن زمان ناشناخته بوده اند هرچند که اگر حذف هم نکنیم در کلیت ماجرا تفاوت چندانی نمی کند:   بحث علمی فرمول رشد جمعیت:   http://www.500sal.blogfa.com/post-43.aspx